تقابل ماهنامه « اخگر» با فلسفه سوسيالِسم علمی


آنچه مرا به نوشتن اين متون برانگيخت مطالعه نوشتاری است درشماره جديد ماهنامه « اخگر» زير عنوان « جنگ با تروريسم يا جنگ تروريستی» اين ماهنامه هفته گذشته توسط گردانندگان آن از نروژ برايم ارسال گرديده بود.
با خود فکر کردم که ارسال نشريه از طرف مسئولين آن به اقصا نقاط جهان برای سازمانها و شخصيتهای سياسی، فرهنگی ميبايست همگون با ژست جديد سياسی ديپلماتيکی باشد که در مقطع کنونی به عنوان نشريه ای مدعی دفاع از سوسياليسم علمی حداقل موازی با جنبش سرنگونی طلب در ايران از يکطرف و مبارزات توده های مليونی بر عليه انحصارات عظيم کلان سرمايه داری و گلوباليزاسيون در سطح جهانی ، از طرف ديگر باشد، و در اين راستا بتواند با نفی عملکرد های منفی گذشته و انتقاد از آن ، برای گام بر داشتن بسمت توده های مترقی و نفی نظام جهل و ترور مذهبی در ايران و دردفاع از حقوق استثمار شوندگان انحصارات سرمايه در سطح بين المللی ايفای نقش کند. اما متاسفانه پس از مطالعه بخشهائی از ماهنامه که توسط گردانندگان نگاشته شده بود، شعله های اخگر نشريه در نظرم خاموش و خاکستر نشينی محتوا را مغاير با نام نشريه يافتم.
در صفحه 2 نشريه « اخگر» دوره دوم شماره 1 چنين آمده است:

" ..... دست اندر کاران نشريه « اخگر» هم در دوره اول انتشار آن و هم در حال حاضر جمعی از هواداران حزب توده ايران بوده و هستند که به درستی اصول مشی سياسی و مبارزاتی حزب ، هم در طی دهه های پيش از انقلاب و هم در فاصله سالهای 1357 تا 1361 اعتقاد راسخ دارند و آنرا نمونه بارزی از برخورد علمی ، طبقاتی به انقلاب بزرگ بهمن 1357 و مبارزات قهرمانانه مردم و طبقه کارگر ايران ميدانند. به اعتقاد ما ، آنچه امروز در جامعه ايران ميگذرد حجتی است بی خدشه بر درستی ارزيابی ها ، پيش بينی ها و برنامه اصولی حزب توده ايران در فاصله سالهای 57 تا 61 ....... « اخگر» خواهد کوشيد تا از اين پس پرچمدار مبارزه در راه پيشبرد اين مشی انقلابی باشد."

برای ياد آوری گذشته حزب توده ايران مخصوصا در اثنای سالهای 1357 تا 1361 به اسناد و اعلاميه هائی رجوع خواهم داد تا نظر گردانندگان نشريه « اخگر» و خوانندگان محترم را به گذشته ای که نشريه از آن بجای انتقاد
دفاع راسخ مينمايند جلب نمايم.

اعلاميه حزب توده ايران در همکاری اسرائيل با عراق
" شما خوب ميدانيد که دولت بعثی عراق به نمايندگی جبهه مشترک دشمنان انقلاب ايران يعنی امريکا و اسرائيل ، رژيم سادات و عربستان سعودی نه تنها در کردستان بلکه در خوزستان و بلوچستان در پخش اسلحه و پول برای تجهيز نيروهای ضد انقلاب فعالانه دست بکار است."

اين نوع اعلاميه ها آشفتگی سياسی ديپلماتيک حزب توده را ميرساند که طبق فرهنگ حاکم در عهد جنگ سرد بعهده گرفته بود است.

اعلاميه حزب توده و دستور به اعضاء و هواداران برای سرکوب مردم
" حزب توده ايران از همه اعضاء و هواداران ميخواهد که در آستانه انتخابات رياست جمهوری و در جريان آن تمام آگاهی و هوشياری انقلابی خود را بکار گيرند تا دست ضد انقلاب را از حمله به انقلاب باز دارند. اعضاء و هواداران حزب توده ايران در هر کجا که هستند بايد به مثابه وجدان بيدار خلق خود در برابر تمام خطرات و توطئه های احتمالی هشيار باشند و بیاری مردم آنرا در نطفه سرکوب کنند. "

حزب توده در اين اطلاعيه فراموش کرده بوده که از خشنونت و تروريزم هميشه دوری ميکرده و در موقع ديدن اينکه فردی خون دماغ کند غش ميکرده ولی در اينجا دست و دلباز به ياری سپاه پاسداران برای سرکوب نيروها در نطفه شتافته.

اينکه حزب توده در آن عصر در نقش پاسدار و بسيجی و لباس شخصی و وزارت اطلاعات و نيروهای مرتجع مذهبی نظير انصار و حزب و الله و ثارالله امروزی ميخواهد حرکت های آزاديخواهانه را به نفع خمينی در نطفه سرکوب نمايد مورد حمايت راسخ نشريه « اخگر » قرار دارد.

اعلاميه حزب توده بر عليه نيروهای چپ:
اين گروههای افراطی چپ با ارزيابی نادرست خود از اين نيروها بالقوه و از دوستان و دشمنان واقعی انقلاب ايران در دوران پس از انقلاب ، عملا در زمينه مهمترين مسائل در کنار نيروهای وابسته به ارتجاع و امپرياليسم قرار گرفته اند.

اعلاميه حزب توده در دفاع از خط ضد امپرياليستی امام خمينی
" ..... اين راه در روزهای اخير و در سيل خروشان جنبش ضد امريکائی مردم ايران بنام « خط امام » ناميده شده، که دو خصلت اساسی آن عبارت است از : خصلت قاطع ضد امپرياليستی و خصلت آشکار خلقی."
اگر گردانندگان نشريه « اخگر» ميخواهند بهتر از هميشه به صحت و سقم اين گفتار نائل آيند عين همين جمله را در روی ميز عباس عبدی از رهبران خط ضد امپرياليستی امام بگذارند تا عکس العمل او را ببينند.

نشريه« اخگر» بنا به نوشته خودش تمام اين موضع گيری های حزب توده را که از سال 1357 تا 1361 صورت گرفته آنهم با اعتقاد راسخ قبول دارد و مورد حمايت قرار ميدهد، و هيچ نقدی بر آنها نيز ندارد و ميخواهد با اين موضع گيريها پرچمدار مبارزه در راه پيشبرد مشی انقلابی نيز باشد.

اعلاميه حزب توده در دفاع از خمينی برای عزل بازرگان:
" امپرياليسم و ضد انقلاب همه نيروهای آشکار و نهان وابسته به خود را برای يک حمله عمومی تجهيز کردند........ دزدان ، اوباشان ، هروئين فروشان ، باج بگيران و شاپور بختيار و دارو دسته اش ميخواستند آتش اغتشاش را....... در سراسر کشور حاکم سازند. ضربه شکننده ای که با رهنمود های انقلابی امام خمينی بر اين نقشه وارد آمد و به برکناری دولت بازرگان انجاميد ، اين نقشه خطر ناک را در هم شکست."

حرکت پاندولی حزب توده درحمايت حزب از جناح تماميت خواه و انحصار گر رژيم و کف زدن برای سرکوب بقولی اصلاحات گرايان ديروزی نظير بازرگان، امروز به حمايت از خاتمی تا آن درجه پيش رفت کرده که هواداران و اعضای حزب با همکاری باند اکثريتی ها فرخ نگهدار و کشتگر با نامه سرگشاده به امپرياليزم خونخوار ديروزی خواستار ديالوگ با جناح اصلاح طلب و رئيس جمهور محمد خاتمی در امروز ميگردند.
سئوال از گردانندگان نشريه « اخگر» در اين است که چطور ميتوانيد به مشی سياسی آن سالهای حزب نقدی نداشته باشيد و با اعتقاد راسخ از سياستهائی دفاع کنيد که به زعم خودتان عملا به نفی و ترک آن سالهاست قيام فرموده ايد؟
تصور نميکنيد که اين پای بندی شما به نقاط ضعف گذشته حزب توده ،
همچون آقای خاتمی در پای بندی به ولايت فقيه ، شما را از جرگه پرچمداری برای پيشبرد مشی انقلابی منحرف ساخته و بی دليل! شما را در خط دفاع از جناح انحصار گرو سرکوب گر ايران ، و به دنبالچه و حامی دارندگان انحصارات امپرياليستی بکشاند؟ تا جائی که مجبور باشيد در رفتن به پای بوس شيطان بزرگ و امپرياليسم جهانخوار در کنار مسلمانانی معتقد همچون عليرضا نوری زاده ها برای ورود موکب جهانخواران امپرياليست زمين از واشنگتن تا تهران را با جويبار جوشان اشک و آهتان مرطوب و با مژه آن را جارو نمائيد تا راه بر مبارزه طبقاتی آماده تر گردد؟ با اين فرق که چون امروز نه به مجهز کردن سپاه پاسداران به سلاح سنگين و نه به خشنونت هائی همچون سرکوب در نطفه معتقد نيستيد و آنرا تروريزم ميدانيد بر عليه آنکه سلاح بدست در مقابل رژيم جمهوری اسلامی به مبارزه دست زده است همچون که در صفحه 10 نشريه « اخگر » مرقوم فرموده ايد هنوز روشنتر به امپرياليزم جهانخوار شکايت کنيد که به نام تروريزم ، نيروهائی همچون مجاهدين و چريکهای فدائی را که معتقد به امر سرنگونی مسلحانه هستند سرکوب نمايد و با فاکت و کد آوردن از لنين به امپرياليستها خاطر نشان کنيد که هر وقت لنين« رفرميست» چشمش به سلاح ميآفتد مثل شما حالش بهم ميخورد و بالا ميآورد آنچه را نبايد بيآورد.
گردانندگان نشريه « اخگر » با تبحری غير قابل توصيف و وصل عمليات قهری انقلابی به تروريزم و اتصال آن به لنين ميخواهند قند را در دل امپرياليزم خونخوار آب کنند، همان گونه که با چنگ زدن به سوسياليسم علمی در گذشته قند را در دل خلخالی و خمينی و موسوی اردبيلی و در ملاقاتهای حضوری قند را در دل رفسنجانی در موقع راپورت دادن برای سرکوب در نطفه آزاديخواهان آب ميکردند. گوئی صدای لنين« رفرميست » بری از قهر انقلابی است که طنين انداز صفحه 10 نشريه است آنجا که ميگوئيد :

" در کشور ما ، جنبش کارگری ، و به ويژه حزب توده ايران ، از بدو تاسيس خود مشی لنينی رد تروريسم به عنوان يک شيوه مبارزه را در تئوری و عمل به کار گرفت. تحليل های منطقی و مستدل حزب توده ايران در نادرستی و زيان بخش بودن تروريسم به عنوان يک شيوه مبارزه ، چه در سالهای قبل از انقلاب ، که اين شيوه در جنبش چريکی از جانب بخشی از نيروهای سياسی به عنوان تنها راه سرنگونی رژيم ديکتاتوری شاه اعلام شده بود و چه در سالهای بعد از انقلاب که تروريسم از جانب بخشی از نيروهای سياسی... بکار گرفته شد ."

حزب توده در مقاله پديده تروريسم از ديدگاه جهان بينی علمی
در صفحه 10 نشريه « اخگر» به شستشوی دستان خونين تروريستهائی نظير جلالی پورقاتل خلق کرد اقدام ميکند و مينويسد:
" چند روز پس از عمليات جنايت آميز 11 سپتامبر در آمريکا روزنامه نوروز به نقل از جلالی پور مورخ 27 شهريور نوشت ايران بايد به ائتلاف جهانی ضد تروريسم بپيوندد."
حزب توده با حمايت از جلالی پور و دادن يک پوئن مثبت به وی برای موضع گيری ايشان در قبال فاجعه 11 سپتامبردارد قند اصلاحات را در دل امپرياليسم خونخوار آب ميکند و نيز
از طرفی مبارزات قهری و مشروع مردم ايران ازانقلاب مشروطيت تا سياهکل و تا ارتش آزاديبخش را ميخواهد با کشيدن عکس مار لنينی بر روی تخته سياه، به سيا و پنتاگون و انتليجنت سرويس بگويد که ما دندان زهری مار لنينی را در مشروع خواندن مبارزات قهری طبقاتی کاملا کشيده ايم و ما و اصلاح طلبانی چون جلالی پور برای شما خطری محسوب نمی شويم ، البته اگر شما ترتيب مجاهدين و ارتش آزاديبخش را در بمباران آتی بدهيد، ما بعنوان آلترناتيوی رفرميست از آنجا تا اينجا را با مژگانمان خواهيم روبيد.
چندی قبل پاسدار رضائی در پيامی به امريکائيان گوشزد کرده بود که کوبيدن ارتش آزادی توسط آنان روابط آخوند ها را با امريکا بهبود خواهد بخشيد. اينکه چرا حرفهای پاسدار رضائی از جناح سخت سران رژيم با نوشتار نشريه « اخگر» اينطور با هم چفت و جور ميشود را بایستی از گردانندگان آن نشريه سئوال کرد. گردانندگان نشريه جواب بفرمائيد چرا؟ مگر شما اصلاح طلب نشده ايد پس اين دم خروس اينجا چکار ميکند؟
به اين اعلاميه حزب توده در موقعی که هنوز اصلاح طلب نشده بودند توجه بفرمائيد!


اعلاميه حزب توده در خرسندی از سرنگونی دولت بازرگان
" در برابرموج عظيم ضد امپرياليستی و ابراز عدم اعتماد وسيع ترين قشر های مردم ، دولت مهندس مهدی بازرگان تاب نياورد و استعفا داد، و در واقع سقوط کرد. بفرمان امام خمينی ، شورای انقلاب اداره امور را بدست گرفت. اين تحول گام بزرگی است در جهت تداوم گسترش انقلاب ضد امپرياليستی مردم ايران ، انقلابی است بزرگتر از انقلاب اول."

به موازات اين موضع گيری و افتادن قدرت بدست جناح انحصار گرو خمينی در آن زمان آيا گردانندگان نشريه « اخگر» از خود پرسيده اند که چرا برای انقلابی ديگر دست ياری بطرف آيت الله خامنه ای دراز نمی کنند و به سرکوب تمام عيار جناح اصلاح طلب تن نمی دهند؟. دوم خرداديان و اصلاح طلبان امروزی که گوی سبقت را در جاسوسی و خود فروشی نظيرعباس عبدی ها به امپرياليسم خونخوار از دولت بازرگان و امير انتظام ربوده اند. چطور ميشود از اين همه اشتباهات فاحش با اعتقادی راسخ دفاع کرد و مدعی پرچمداری انقلاب هم شد؟

اعلاميه حزب توده در تهنيت ضد امپرياليستی به امام خمينی
" حزب توده ايران که خود را از مبارزان اصلی بر ضد امپرياليسم امريکاست ، اين آگاهی و دليری مردم ايران ، اين عزم راسخ و اراده متحد بر ضد امپرياليسم و درک درست مشی امام خمينی را تحسين ميکند و تهنيت ميگويد"
ولی همين حزب توده و نوادگان اکثريتی آن امروز با درک ديگری در حمايت از آخوند خاتمی برای ايجاد ارتباط با امپرياليسم امريکا سينه چاک ميدهند و اگر ديروز طيف توده ای، پاسداران خمينی را برای سرکوب نيروهای مردمی و انقلابی به سلاح سنگين مجهز ميکرد امروز همين طيف در نشريه « اخگر» همان امپرياليسم را به سلاح سنگين برای سرکوب ارتش آزادی و در يک کلام برای سرکوب آزاديخواهی مردم ايران مجهز ميکنند.

از کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی در جاسوسی حزب توده بر عليه نيروهای چپ.
" کيانوری و عموئی ازحزب توده آمدند، گزارشی از فعاليت ضد انقلابی يک گروه کمونيستی به نام اتحاديه کمونيستها و دادن اسلحه به انشعابيون کردستان ، از دموکراتها برای جنگ با آنها و حرکت ضد انقلاب در مرز های ترکيه با ايران دادند."

از کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی و جاسوسی حزب توده
" آقايان کيانوری و عموئی از رهبران حزب توده آمدند و اطلاعاتی آوردند. معمولان با دادن اطلاعات با مسئولين رابطه برقرار ميکنند."

نشريه « اخگر » با بستن بند ناف خودش به اين پيشينه مشعشع چگونه خواهد توانست پرچمدار مبارزه انقلابی گردد؟

دعوت حزب توده از مردم برای رای دادن به قانون اساسی ولايت فقيه
" از همه مردم ايران دعوت ميکنيم که در رفرندام شرکت کنند و به قانون اساسی جمهوری اسلامی رای مثبت دهند."

آیا نشريه « اخگر » هنوز به اين قانون اساسی ولايت فقهی ملتزم است؟
اگر نيست که پس آنچه در صفحه 2 نشريه در حمايت از موضع گيريهای گذشته حزب آمده موضوعيت خود را از دست ميدهد و بايد در عذر خواهی و پوزش از خوانندگان در شماره آينده اين نکات تاريک برای ثبت در تاريخ روشن گردد.

روزه گرفتن بر مبنای اعتقاد به سوسياليزم علمی
" اعضاء و هوداران حزب توده ايران برای ابراز اين همبستگی ، در هر جا که مسلمانان مبارز دست به روزه سياسی زده اند با آنها همراهی ميکنندوعيد قربان را به امام خمينی تهنيت ميگوئيم."

اعلاميه حزب توده و شادی قلبی آنان در آغاز قرن پانزدهم هجری نبوی بر اساس اعتقاد به سوسياليزم علمی
" کميته مرکزی حزب توده ايران نخستين سالگشت انقلاب بزرگ و شکوهمند ايران و آغاز قرن پانزدهم هجرت نبوی را به شخص آن حضرت که بحق رهبر گرانمايه اين انقلاب شناخته شده ايد، از صميم قلب شادباش ميگويد."

نشريه « اخگر » که خود را مدعی دفاع از سوسياليزم علمی ميداند هنوز هم اين موضع گيريها را قاطعانه قبول دارد؟ اگر ندارد پس ميتوان گفت که مقالات نگاشته شده در نشريه بدون هيچ ضابطه علمی در آنجا درج شده است؟

اعلاميه حزب توده در حمايت از اسلام خمينی
" اينکه انقلاب ايران ، در آستانه اين سده به نموداری ار احيا اصول انقلابی اسلام بدل شده خود رويدادی است خجسته و مژده بخش ، برای همه هواداران عدالت اجتماعی و رهائی توده های محروم ايران و جهان."

گردانندگان نشريه « اخگر»!
اين رويداد خجسته و مژده بخش برای رهائی توده های محروم جهان پيش کش ، شما با دفاعتان از اين موضع گيریهای پس مانده ماقبل تاريخی ضد علمی جواب مليونها کارگر بيکار و مليونها معتاد و و مليونها کودک خيابانی و زنان محرومی که برای سير کردن شکم خود و کودکانشان مجبور به خود فروشی روزانه هستند را چگونه ميدهيد؟

گردانندگان نشريه اخگر!
با ياد ه.ا. سايه که شعری را از وی در نشريه تان درج کرده ايد تقاضا ميکنم از ارسال نشريه با چنين نامی که هيچ سنخيتی با تئوری و عمل شما ندارد برای من خود داری فرمائيد و اين دو بيت شاعر را آويز گوش هوش قرار دهيد!
ای کوه تو فرياد من امروز شنيدی
دردی است در اين سينه که همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
يارب چقدر فاصله دست و زبان است


نويد اخگر

25 ژانويه سال 2003 ميلادی سوئد استکهلم
تلفن 018389046
Nawid_Akhgar@hotmail.com